بروجرد (شهر)شهر بروجرد، مرکز شهرستان بروجرد، از شهرهای استان لرستان در ارتفاع ۱۵۸۰ متری از سطح دریا [۱]
علی اصغر رضوانی، «بروجرد و حوزه نفوذ آن: مطالعات شهری و منطقهای»، ج۱، ص۴۰، پانویس ۱، پایان نامه دکتری جغرافیای شهری، دوره عالی تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۷۱ ش.
در ۱۱۰ کیلومتری شمال شرقی شهر خرم آباد (مرکز استان لرستان) و ۴۰۷ کیلومتری جنوب غربی شهر تهران واقع است.فهرست مندرجات۲ - بناهای تاریخی ۳ - مساجد شهر بروجرد ۴ - مقبره مهم شهر ۵ - پیشینه بروجرد ۵.۱ - دیدگاه ابن مقفع ۵.۲ - دیدگاه قدامة بن جعفر ۵.۳ - بروجرد در قرن چهارم ۶ - احداث کننده شهر ۷ - بروجرد از سال ۳۱۶ تا ۴۹۸ ۸ - بروجرد از سال ۵۹۰ تا ۶۱۷ ۹ - بروجرد در قرن هفتم ۱۰ - بروجرد در قرن هشتم ۱۱ - بروجرد در قرن نهم ۱۲ - بروجرد در قرن دهم ۱۳ - بروجرد در دوره صفویه ۱۴ - بروجرد در دوران نادرشاه ۱۵ - بروجرد در دوره زندیه ۱۶ - دیدگاه شیروانی ۱۷ - بروجرد در دوران ناصرالدین شاه ۱۸ - بروجرد در سفرنامه نجم الدوله ۱۹ - بروجرد در قرن چهاردهم ۲۰ - شخصیتهای بزرگ بروجرد ۲۱ - فهرست منابع ۲۲ - پانویس ۲۳ - منبع ۱ - وضعیت دماییگاهی حداکثر دمای آن به ۳۹ درجه و حداقل دمای آن به ۵ر۱۰ درجه زیر صفر میرسد. میانگین بارش سالانه آن حدود۴۴۰ میلیمتر است. ۲ - بناهای تاریخیویرانههای قلعه رَمیان (رمیو) در سه کیلومتری شهر بروجرد در آبادی رمیان واقع است. این شهر دارای بازار و کاروانسرای قدیمی است که سنگنوشتهای به تاریخ ۱۲۰۹ در آن نصب شده است. [۲]
حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج۲، ص۵۱۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
از زیارتگاههای اهالی بروجرد امامزاده جعفر است که در مشرق شهر با گنبدی هرمی شکل قرار دارد. اصل بنا از دوره سلجوقی (۵۱۹)، و مزین به کاشیکاریهایی از دورههای صفویه و قاجاریه است. [۳]
نصرت الله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ج۱، ص۲۹۳، تهران ۱۳۴۹ ش.
[۴]
حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج۲، ص۵۱۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳ - مساجد شهر بروجردشهر بروجرد چندین مسجد دارد؛ از جمله مسجد قدیمی جامع در مشرق آن با آثاری از دورههای سلجوقی و صفویه که در سالهای ۱۰۲۲ـ۱۲۰۹ چند بار قسمتهایی بر آن اضافه یا بخشهایی از آن مرمت شده است [۵]
نصرت الله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ج۱، ص۲۹۲، تهران ۱۳۴۹ ش.
[۶]
حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج۲، ص۵۲۱-۵۲۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۷]
غلامرضا مولانا بروجردی، تاریخ بروجرد، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۵، تهران (بی تا).
مسجد سلطانی یا مسجد شاه با کتیبههایی از دوره قاجاریه که به احتمال (ضعیف) روی مسجدی قدیمی بنا شده است [۸]
نصرت الله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ج۱، ص۲۹۳، تهران ۱۳۴۹ ش.
[۹]
حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج۲، ص۵۳۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰]
غلامرضا مولانا بروجردی، تاریخ بروجرد، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، تهران (بی تا).
و مسجد قلعه در محله دودانگه که در ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ساخته شده است. [۱۱]
غلامرضا مولانا بروجردی، تاریخ بروجرد، ج۱، ص۱۷۵ـ ۱۷۶، تهران (بی تا).
۴ - مقبره مهم شهراز مقابر مهم شهر، مقبره سید جمال الدین واعظ اصفهانی، مجاهد راه مشروطیت، است که در ۱۳۲۶ به دستور محمدعلی شاه به شهادت رسید. [۱۲]
حسین حزین بروجردی، تذکره حسین حزین، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، یا، دورنمائی از شهرستان بروجرد، خرم آباد ۱۳۵۱ ش.
[۱۳]
حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج۲، ص۵۴۰-۵۴۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
در اول محرم۱۳۲۷، بر اثر زمین لرزه سختی، سیلاخور (در جنوب شرقی بروجرد) آسیب دید. [۱۴]
نیکلاس امبرسز و چارلز ملویل، تاریخ زمین لرزههای ایران، ج۱، ص۲۰۳، ترجمه ابوالحسن رَده، تهران ۱۳۷۰ ش.
این شهر در جنگ تحمیلی (آغاز ۱۳۵۹ ش)، بارها آماج حملات هوایی شد و خسارت دید.۵ - پیشینه بروجرداز تاریخ پیش از اسلام بروجرد اطلاع چندانی نداریم. نام آن به صورتهای وُروکِرد، وُروگِرد، [۱۶]
ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۱۶۳ـ ۱۶۵، ترجمه فارسی قرن پنجم/ششم هجری، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ ش.
بروگرد، [۱۷]
حدود العالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۴۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
و وروجِرد [۱۸]
نظام الدین شامی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۳۰، چاپ پناهی سمنانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۹]
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۱، ص۲۸۸، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
[۲۰]
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۱، ص۴۲۰، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
[۲۱]
احمدبن حسین منشی قمی، خلاصه التواریخ، ج۲، ص۸۸۴، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
ضبط شده است. مینورسکی نام شهر بروجرد و نام دهکده جوراب را برگرفته از ویرو و گوراب (ظاهراً ویرو + گِرد، به معنای شهر) در داستان ویس و رامین میداند. [۲۲]
ولادیمیر فدروویچ مینورسکی، «(درباره) ویس و رامین»، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، ترجمه مصطفی مقربی، فرهنگ ایران زمین، ج۴ (۱۳۳۵ ش).
[۲۳]
ولادیمیر فدروویچ مینورسکی، «(درباره) ویس و رامین»، ج۱، ص۷۱ـ۷۳، پانویس ۳، ترجمه مصطفی مقربی، فرهنگ ایران زمین، ج۴ (۱۳۳۵ ش).
اگر این نظر درست باشد، تاریخ شهر به دوره اشکانیان میرسد.۵.۱ - دیدگاه ابن مقفعبه نوشته ابن مقفع، ماه نهاوند در تقسیمات اداری پیش از اسلام جزو فهله یا پهله (ماد، جبال) بود، [۲۴]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۱۵، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
و بروجرد جزو ولایت ماه نهاوند (نهاوند) شمرده میشد. در حمله اعراب به ایران، سپاهیان بصره ماه نهاوند را تسخیر کردند و چون خراج آن به مستمری بگیران از بیت المال در بصره داده میشد، به آن ماه بصره هم میگفتند.۵.۲ - دیدگاه قدامة بن جعفربه نوشته قدامة بن جعفر، در دوره وی ماه بصره دو مرکز به نامهای بروجرد و نهاوند داشته است. [۲۵]
قدامة بن جعفر، کتاب الخراج، ج۱، ص۲۴۴، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۵.۳ - بروجرد در قرن چهارمدر قرن چهارم، طبق مطالب برخی از جغرافینویسان مسلمان، بروجرد شهری با منبر، و به درازای نیم فرسنگ بود و میوه آن به کرج(کرج ابودلف یعنی فَرَهانِ اراک) و همدان و دینور صادر میشد و زعفران بسیار در آنجا به عمل میآمد. ۶ - احداث کننده شهرشهر را حَمُولة (یا حَمُویه) بن علی، وزیر آل ابی دُلف (عِجْلی)، احداث کرده بود. یاقوت نام حمویه را حموله ضبط کرده است. [۲۸]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۹۶، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۷ - بروجرد از سال ۳۱۶ تا ۴۹۸در ۳۱۶ سپاهیان مرداویج بروجرد را به دست آوردند. در ۳۷۵، به نوشته مقدسی، بروجرد جنبه شهری نداشت. در ۳۸۸، بدر بن حسنویه (امیر کرد از خاندان بنی حسنویه) در بروجرد حکومت میکرد. [۳۱]
احمد بن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، ج۱، ص۱۶۸، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۳۲]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
در ۴۱۴، بروجرد به صورت اقطاع در دست فرهاد بن مرداویج دیلمی بود. به گفته شمس منشی، [۳۴]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، تجارب السّلف، ج۱، ص۲۷۹ـ۲۸۰، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۷ ش.
در ۴۸۵، خواجه نظام الملک طوسی (وزیر الب ارسلان و سلطان ملکشاه) در بروجرد از شهرهای لُر کوچک با کارد به قتل رسید. در همان سال، برکیارق که پس از فرار از اصفهان در ری به سلطنت نشسته بود، سپاهیان ملکشاه را در نزدیکی بروجرد شکست داد. [۳۶]
حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۴۴۰، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
در ۴۹۸، برکیارق در بروجرد درگذشت. [۳۸]
حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۴۴۴، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۳۹]
احمد بن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، ج۱، ص۱۰۹، تهران ۱۳۴۳ ش.
۸ - بروجرد از سال ۵۹۰ تا ۶۱۷از ۵۹۰ تا ۶۱۷، سال حمله مغول به ایران، خوارزمشاه در عراق حکومت میکرد. او پس از ورود به عراق، در دارالملک همدان بر تخت نشسته بود. در دوره حکومت خوارزمشاه، لشکریان وی آبادیهای عراق را ویران، و اموال مردم را غارت کردند. همچنین در آن دوره ملاحده در منطقه فعالیت میکردند و مدتی با میاجِق، از امرای خوارزمشاه، همدست شده بودند؛ و در عراق (از جمله در بروجرد) میان امرا جنگ درگرفته بود؛ مانند جنگی که میان ملک ازبک [۴۰]
کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران ۱۳۵۶ ش.
که در ۵۹۳ وارد همدان شده بود، و میاجق درگرفت. از سوی دیگر، لشکریان بغداد، که مدتی کوشک همدان را در تصرف داشتند، با میاجق وارد جنگ شده بودند. در یکی از این نبردها، ابوالهیج سمین (از امرای مصر) و امیراعلم (پسر علمدین، خطیب همدان) از برابر میاجق گریختند و به بروجرد عقب نشستند. [۴۱]
محمد بن علی راوندی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۳۷۵، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش.
[۴۲]
محمد بن علی راوندی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۳۸۸، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش.
[۴۳]
محمد بن علی راوندی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۳۹۰ـ۳۹۱، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش.
[۴۴]
محمد بن علی راوندی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۳۹۵ـ۳۹۶، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش.
ظاهراً یکی از دلایل سقوط آسان عراق عجم به دست سپاهیان مغول وضع دشوار مردم و نارضایی آنان بوده است.۹ - بروجرد در قرن هفتمدر اوایل قرن هفتم، به نوشته یاقوت حموی، [۴۵]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۷۳۰ـ۷۳۱، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
یکی از محله (محل، کوی) های بروجرد رازان نام داشت و عبدالله رازانیِ فقیه (متوفی ۵۴۷)، منسوب به آنجا بود. در همان زمان، قزوینی [۴۶]
زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۲۰۴، چاپ فردیناند ووستنفلد، ویسبادن ۱۹۶۷.
از مجسمههای سنگی قدیمی بروجرد سخن میگوید. در حمله مغول، سلطان جلال الدین خوارزمشاه که از مقابل آنان میگریخت، به حدود بروجرد رفت و ملک هزار اسب (امارت تا ۶۲۶) به یاری وی شتافت، اما خوارزمشاه در آن منطقه نماند. [۴۷]
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، ج۱، ص۴۴۳ـ۴۴۴، تهران ۱۳۶۴ ش.
در ۶۹۸، غازان خان وارد حوالی بروجرد شد. [۴۸]
رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۲۸۶، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۰ - بروجرد در قرن هشتمدر اواسط قرن هشتم، حمدالله مستوفی درباره بروجرد چنین نوشته است: بروجرد «شهر بزرگ طولانی (است) و در او دو جامع عتیق و حدیث بوده است. آب و هوایش وسط است و شرابش نیکوست و در او زعفران بسیار بود.» از لحاظ تقسیمات اداری، در تومان لُر کوچک، در ولایت عراق عجم، قرار داشت [۴۹]
حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهةالقلوب، ص۷۰، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
(از قرن ششم به بعد، بتدریج نام جبال به عراق عجم تبدیل شد). در ۷۸۸، امیرتیمور وروجرد و پیرامون آن را غارت، و باروی خرم آباد را ویران کرد، [۵۰]
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۱، ص۲۸۸، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
و در ۷۹۰ ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود (از امرای لُرِ کوچک) را از قلعه وامیان/ رمیان که در نیم فرسنگی بروجرد قرار داشت بیرون آورد و به سمرقند فرستاد. [۵۱]
احمد بن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، ج۱، ص۱۷۳، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۵۲]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۷۲، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
بین سالهای ۷۹۰ تا ۷۹۵، در جنگ میان اعضای خانواده آل مظفر، سلطان زین العابدین پسر شاه شجاع که در قلعه کَرتْکِرد در چهار فرسنگی تُستر (شوشتر) در بند بود، خلاصی یافته وارد بروجرد شد. [۵۳]
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۱، ص۴۲۴، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
در ۷۹۵، امیرتیمور در حمله دوم به ایران باز وارد وروجرد شد و کوتوالی قلعه وروجرد را به سیف الدین قُلداش (قولتاش) واگذار کرد و خود به خرم آباد رفت. [۵۴]
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۱، ص۴۲۰، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
۱۱ - بروجرد در قرن نهماحتمالاً در ۸۰۵، تیمور هنگام عزیمت به گرجستان به امیرزاده رستم دستور داد تا به وروجرد برود و قلعه ارمیان (رمیان) را به حال عمارت باز آورد. [۵۵]
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۲، ص۳۶۵_ ۳۶۷، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
[۵۶]
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۵۱۶ـ۵۱۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
در ۸۱۷، خاقان سعید، شاهرخ، فرمانروایی نهاوند و همدان و وروجرد را به امیرزاده بایقرا، پسر امیرزاده عمر شیخ میرزا، واگذار کرد و منطقه به رسم سیورغال در اختیار او بود. [۵۷]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۱، ص۱۶۳، ج۲، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ۱۳۶۸.
[۵۸]
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۵۹۰ـ۵۹۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۵۹]
محمد بن خاوندشاه میرخواند، تاریخ روضه الصفا، ج۶، ص۶۲۱، تهران ۱۳۳۸ـ۱۳۳۹ ش.
در ۸۲۹، شاه حسین پسر ملک عزالدینِ لُر متوجه بروجرد شد و آنجا را تصرف کرد. در این زمان شاهرخ در هرات به سر میبرد. وی امیر فیروزشاه و یوسف خواجه را با لشکری به دفع شاه حسین به بروجرد فرستاد. شاه حسین تاب مقاومت نیاورد و از بروجرد گریخت. [۶۰]
حسن روملو، احسن التواریخ، ج۱۱، ص۱۹۰، چاپ عبدالحسین نوائی، ج۱۱، تهران ۱۳۴۹ ش.
بروجرد در زمان حکومت ترکمانان قراقوینلو (۷۸۲ـ۸۷۳) تابع لر کوچک بود، ولی با جهانشاه (پادشاه قراقوینلو) سازگاری نداشت، و در ۸۷۵، به نوشته طهرانی، اوزون حسن آق قوینلو قلعه خرم آباد (مقر شاه حسین از ملوک عباسیه) را تسخیر کرد و آن منطقه (از جمله بروجرد) به دست آق قوینلوها افتاد. [۶۱]
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۱، ص۵۵۲، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۶۲]
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۱، ص۵۵۵ـ۵۵۶، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۲ - بروجرد در قرن دهمدر ۹۹۶، سی هزار سپاهی رومی (= عثمانی)، از سوی بغداد وارد همدان شدند و قلعه وروجرد را اشغال کردند و پس از مرمت قلعه دو هزار سپاهی در آنجا ماند و بقیه برگشتند. [۶۳]
احمد بن حسین منشی قمی، خلاصه التواریخ، ج۲، ص۸۸۴، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
در ۹۹۷، قشون ایران به فرماندهی قورخْمَس خان شاملو با شش الی هفت هزار سوار یراق کرده به حوالی بروجرد آمد و براثر غفلت از قشون رومیه (عثمانی) شکست خورد. [۶۴]
احمد بن حسین منشی قمی، خلاصه التواریخ، ج۲، ص۸۸۵، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
از ۹۹۶ تا ۱۰۱۱، نهاوند (و بروجرد) به اشغال قشون عثمانی درآمد [۶۵]
کلاوس میشائل رُهربُرن، نظام ایالات در دوره صفویه، ج۱، ص۱۰، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران ۱۳۵۷ ش.
این قشون کشی در آغاز حکومت شاه عباس اول (۹۹۶ـ ۱۰۳۸) بود، که لشکریان ترک توانسته بودند ارمنستان شرقی، آذربایجان و برخی نواحی غربی ایران ـ از جمله بروجرد ـ را اشغال کنند.۱۳ - بروجرد در دوره صفویهدر ۱۰۱۲، شاه عباس به خاک عثمانی حمله برد. قوای ایران موفق شد بخشهایی از کردستان و لرستان...را تصرف کند تا اینکه در ۱۰۲۱ بین ایران و عثمانی قرارداد صلحی در قسطنطنیه بسته شد. [۶۶]
مریم میراحمدی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی، ج۱، ص۸۰-۸۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
در ۱۰۰۲ هنگام نافرمانی حاکم شوشتر، شاهوردیخان کندزلو (گُنْدزُلو) از قبیله افشار و کشته شدن وی به دست قزلباشها، سید مبارک عرب، از شیوخ هویزه، شوشتر را محاصره کرد، اما چون دراین هنگام قزلباشها با خوانین خود در بروجرد به سر میبردند، از ترس آنها، با فرستادن هدایایی، عقب نشست. [۶۷]
جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۲۹، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
در ۱۰۰۷، شاه عباس اول برای جنگ با شاهوردیخان عباسی، حاکم لرستان، از آوه (آوج) تا قصبه بروجرد را که قریب بیست فرسنگ بود به صورت ایلغار در یک شبانه روز طی کرد. [۶۸]
اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۵۳۷-۵۳۸، تهران ۱۳۵۰ ش.
در ۱۱۳۶، پس از استیلای افاغنه بر اصفهان، قشون رومی برای تسخیر نهاوند و بروجرد، تا نزدیک بروجرد رسیدند. [۶۹]
محمد خلیل بن داود مرعشی صفوی، مجمع التواریخ، ج۱، ص۶۲، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
در دوره استقرار افاغنه در ایران، برای مدتی لرستان و بروجرد به دست آنان افتاد، ولی پس از قراردادی که در ۱۱۴۰ اشرف افغان با عثمانیها بست، دوباره قلمرو علیشِکَر (= همدان) و بروجرد به تصرف عثمانیها درآمد و آنان در یزدجرد (= بروجرد) حاکمی مستقل گذاشتند ولی بر اثر شورش مردم تعدادی از قشون عثمانی به هلاکت رسیدند. [۷۰]
حسین حزین بروجردی، تذکره حسین حزین، ج۱، ص۵۵، یا، دورنمائی از شهرستان بروجرد، خرم آباد ۱۳۵۱ ش.
۱۴ - بروجرد در دوران نادرشاهدر ۱۱۴۲، نادرشاه (حک: ۱۱۴۸ـ ۱۱۶۰) به سوی عراق حرکت کرد و وارد بروجرد شد تا برای بیرون راندن عثمانیها به نهاوند برود. عثمان پاشا، سردار عثمانی، از ترس نادر به همدان گریخت. [۷۱]
محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۱۱۷ـ۱۱۹، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۷۲]
ابوالحسن بن محمد امین گلستانه، مجمل التواریخ، ج۱، ص۳۶۹، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۵ - بروجرد در دوره زندیهدر ۱۱۶۶، کریم خان زند پس از نبرد با آزادخان در قُمشه (= شهرضا) وارد ناحیه بروجرد شد. [۷۳]
محمدصادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، ج۱، ص۳۸_۴۱، با مقدمه سعید نفیسی، تهران ۱۳۶۳ ش.
در اواخر دوره زندیه، اسماعیل خان زند، برادرزاده محمدخان زند، قصبه بروجرد را تاراج کرد. [۷۴]
محمدصادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، ج۱، ص۲۷۹، با مقدمه سعید نفیسی، تهران ۱۳۶۳ ش.
در ۱۱۷۱، هنگامی که محمدحسن خان قاجار به سوی عراق (عجم) میرفت، محمدولیخان قاجار را با سپاهی برای دفع شورش نظرعلیخان و علیخان شاهسون به قلمرو علیشکر فرستاد. هنگامی که خود محمدحسن خان قاجار به بروجرد و سیلاخور وارد شد، شورشیان ناگزیر به اصفهان عقب نشستند. [۷۵]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۷۷، چاپ غلامرضا طباطبایی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش.
در اواخر قرن دوازدهم، بروجرد همچنان از توابع علیشکر محسوب میشد. [۷۶]
عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفه العالم و ذیل التحفه، ج۱، ص۱۷۵، چاپ محمد موحد، تهران ۱۳۶۳ ش.
در ۱۱۹۹، اسماعیل خان زند از سوی محمدجعفرخان زند برای دفع یاغیان وارد همدان شد و قربان خان را حاکم بروجرد کرد. [۷۷]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۷۰۶، چاپ غلامرضا طباطبایی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش.
در دوره جعفرخان زند (حک: ۱۱۹۹ـ۱۲۰۳) آقامحمدخان قاجار پس از تادیب مردم بختیاری، به سوی بروجرد و همدان حرکت کرد. [۷۸]
عبدالکریم بن علی الرضا شهاوری شیرازی، تاریخ زندیه: جانشینان کریم خان زند، ج۱، ص۵۴، چاپ ارنست بئیر، تهران ۱۳۶۵ ش.
۱۶ - دیدگاه شیروانیدر ۱۲۳۷، به نوشته شیروانی، بروجرد شهری آباد بود و دو هزار خانه داشت. [۷۹]
زین العابدین اسکندر شیروانی، ریاض السیاحه، ج۱، ص۶۶۷، چاپ اصغر حامد ربانی، تهران (۱۳۳۹ ش).
او در ۱۲۴۲ مینویسد: شاهزاده محمدتقی میرزا حصاری به دور شهر کشید. بروجرد در آن هنگام پنجهزار خانه داشت و سیصد پاره قریه از مضافات او بود، و از محصولات، میوه سردسیری فراوان، حبوبات و غلات ارزان داشت. [۸۰]
زین العابدین اسکندر شیروانی، حدائق السیاحه، ج۱، ص۱۵۹، تهران ۱۳۴۸ ش.
همچنین در ۱۲۴۸ بروجرد را چنین شرح میدهد: بروجرد آبش از رود تامین میشود و هوایش به سردی مایل است و در زمین هموار قرار دارد. شمال آن کوهستانی است و پنج هزار خانه و بازار مسقف دارد و دور آن حصاری کشیده شده و اطراف آن را باغات فراگرفته است که در آنها عمارات دو طبقه ساخته شده. چیت بروجرد مشهور است و صادر میشود. [۸۱]
زین العابدین اسکندر شیروانی، بستان السیاحه یا سیاحت نامه، ج۱، ص۱۴۳، تهران ۱۳۱۵.
در ۱۲۶۴، مردم بروجرد بر حاکم شهر، جمشیدخان ماکویی، شورش کردند. [۸۲]
محمدجعفر خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، ج۱، ص۳۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۷ - بروجرد در دوران ناصرالدین شاهدر ۱۲۶۷، ناصرالدین شاه برای سرکشی به امور عراق وارد شهر بروجرد شد. [۸۳]
محمدجعفر خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، ج۱، ص۹۷، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ ش.
در ۱۲۹۵، حکمرانی بروجرد با گلپایگان و خوانسار ضمیمه اصفهان شد. [۸۴]
ابراهیم بن اسدالله صدیق الممالک، منتخب التواریخ، ج۱، ص۲۰۱، تهران ۱۳۶۶ ش.
در همین سال، ستون اصلی ژنرال باراتُف، فرمانده سپاه قفقاز، در اطراف بروجرد و کنگاور و کردستان مستقر بود. [۸۵]
جیمز فردریک مابرلی، عملیات در ایران: جنگ جهانی اول ۱۹۱۹ـ ۱۹۱۴، ج۱، ص۲۱۲ـ۲۱۳، ترجمه کاوه بیات، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۸ - بروجرد در سفرنامه نجم الدولهدر ۱۲۹۹، طبق مطالب سفرنامه نجم الدوله [۸۶]
عبدالغفار بن علی محمد نجم الدوله، سفرنامه خوزستان، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۸۷]
عبدالغفار بن علی محمد نجم الدوله، سفرنامه خوزستان، ج۱، ص۹۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۱ ش.
بروجرد شهری بزرگ ولی خراب بود با حصاری معتبر؛ بیست تا پنجاه هزار تن جمعیت داشت و دارای چهار محله با کوچههای تنگ و کثیف بود. پنج کاروانسرا و دو مسجد بزرگ شاه و جامع و بیت و دو حمام و چهار امامزاده داشت و عمارت باغشاه (با چندین طبقه) که حسام السلطنه احداث کرده بود در دوره وی ویران شده بود.۱۹ - بروجرد در قرن چهاردهمدر ۱۳۰۵، به نوشته حکیم، بروجرد را دارالسّرور میگفتند و دور شهر خندق و حصار داشت، ولی اغلب خانههای آن خراب و غیر مسکون بود. پنج دروازه و عمارات حاکم نشین داشت. در نیم فرسنگی شهر در دامنه تپهای، باغی به نام باغ شاه قرار داشت که دارای عمارت چند مرتبه (= طبقه) بود. [۸۸]
محمدتقی حکیم، گنج دانش: جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۸، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران ۱۳۶۶ ش.
در ۱۳۰۹، طبق مطالب سفرنامه عراق عجم به قلم ناصرالدین شاه [۸۹]
ناصرالدین قاجار، شاه ایران، ج۱، ص۸۵ـ۸۶، سفرنامه عراق عجم: (بلاد مرکزی ایران)، تهران ۱۳۶۲ ش.
وی وارد بروجرد شد و دستور داد تا هزار تومان از مالیات را صرف تعمیر مسجد شاه کنند. بروجرد از دوره صفوی بتدریج، به یکی از مراکز صنعتی (کارگاهی) و افزارمندی ایران تبدیل شد و ساختار صنعتی خود را تا اواسط دوره قاجاریه نگه داشت. در اواخر دوره ناصری، چیت بروجرد به بازارهای خارجی مانند تفلیس (= گرجستان) صادر میشد [۹۰]
زین العابدین مراغه یی، سیاحتنامه ابراهیم بیک، ج۱، ص۵۲_ ۵۴، یا، بلای تعصب او، تهران ۱۳۶۲ ش.
و تا اواسط قاجاریه، بروجرد ۴۰۰، ۱ دستگاه چیت سازی و هفتصد دستگاه پارچه بافی داشت. [۹۱]
حسین حزین بروجردی، تذکره حسین حزین، ج۱، ص۲۸، یا، دورنمائی از شهرستان بروجرد، خرم آباد ۱۳۵۱ ش.
در ۱۳۲۵، پس از نوشته شدن متمم قانون اساسی، سالارالدوله (حاکم بروجرد و لرستان در زمان مظفرالدین شاه) در بروجرد شورش کرد و در نهاوند میان او و قشون دولتی جنگ درگرفت. [۹۲]
مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹، چاپ محمدعلی صوتی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۰ - شخصیتهای بزرگ بروجرددر اوایل دوره رضاشاه، بروجرد ۰۰۰، ۲۲ تن جمعیت داشت [۹۳]
مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۴۴۳، تهران ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ش.
از علمای بزرگ، پیشوایان دینی، مراجع تقلید شیعیان و فقیهان و محدثان و اصولیان و رهبران مذهبی و شاعران و سیاستمداران بروجرد میتوان از این شخصیتها نام برد: حاج مولی اسدالله بروجردی؛ رحیم بروجردی؛ ریحان الله بروجردی؛ عبدالله بروجردی؛ علی اصغر بن علی اکبر بروجردی؛ علی اکبر بروجردی؛ صامت بروجردی شاعر (متوفی ۱۳۳۱)، محمدحسین بروجردی.۲۱ - فهرست منابع(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶. (۲) ابن حوقل، صوره الارض، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۳) ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش. (۴) محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، چاپ عبداللّه انوار، تهران ۱۳۴۱ ش. (۵) اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران ۱۳۵۰ ش. (۶) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۷) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ترجمه فارسی قرن پنجم/ششم هجری، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ ش. (۸) عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران ۱۳۶۴ ش. (۹) نیکلاس امبرسز و چارلز ملویل، تاریخ زمین لرزههای ایران، ترجمه ابوالحسن رَده، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۰) بهرام امیراحمدی، متوسط میزان رشد سالیانه جمعیت نقاط شهری کشور بین سالهای ۱۳۵۵ـ۱۳۶۵، تهران ۱۳۷۰ ش (فتوکپی). (۱۱) ایران، وزارت جهاد سازندگی، واحد آمار و برنامه ریزی، فرهنگ اقتصادی دهات و مزارع استان لرستان، تهران ۱۳۶۳ ش. (۱۲) ایران، وزارت راه و ترابری، دفترچه مسافات راههای کشور، تهران (۱۳۶۶ ش). (۱۳) ایران، نقشه راههای ایران، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۴) ایران، وزارت کشور، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب ۱۶ آبانماه ۱۳۱۶، تهران ۱۳۱۶ ش. (۱۵) ایران، وزارت کشور، حوزه معاونت برنامه ریزی و خدمات مدیریت دفتر تقسیمات کشوری، اجرای قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، تهران ۱۳۶۶ ش. (۱۶) حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، تهران ۱۳۶۳ ش. (۱۷) شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش. (۱۸) حدود العالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش. (۱۹) حسین حزین بروجردی، تذکره حسین حزین، یا، دورنمائی از شهرستان بروجرد، خرم آباد ۱۳۵۱ ش. (۲۰) محمدتقی حکیم، گنج دانش: جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران ۱۳۶۶ ش. (۲۱) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۲) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهه القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۳) غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۴) محمدجعفر خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۵) محمدبن علی راوندی، راحه الصدور و آیه السرور در تاریخ آل سلجوق، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش. (۲۶) رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۲۷) علی اصغر رضوانی، «بروجرد و حوزه نفوذ آن: مطالعات شهری و منطقهای»، پایان نامه دکتری جغرافیای شهری، دوره عالی تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۷۱ ش. (۲۸) حسن روملو، احسن التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی، ج۱۱، تهران ۱۳۴۹ ش. (۲۹) کلاوس میشائل رُهربُرن، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران ۱۳۵۷ ش. (۳۰) زین العابدین مراغه یی، سیاحتنامه ابراهیم بیک، یا، بلای تعصب او، تهران ۱۳۶۲ ش. (۳۱) سازمان جغرافیایی کشور، نقشه عملیات مشترک (زمینی): خرم آباد، تهران ۱۳۵۴ ش. (۳۲) سازمان هواشناسی کشور اداره کل اطلاعات و خدمات ماشینی، سالنامه آماری هواشناسی: ۱۳۵۶ـ۱۳۵۷، تهران ۱۳۶۴ ش. (۳۳) شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش. (۳۴) محمدبن هندوشاه شمس منشی، تجارب السّلف، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۷ ش. (۳۵) عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفه العالم و ذیل التحفه، چاپ محمد موحد، تهران ۱۳۶۳ ش. (۳۶) عبدالکریم بن علی الرضا شهاوری شیرازی، تاریخ زندیه: جانشینان کریم خان زند، چاپ ارنست بئیر، تهران ۱۳۶۵ ش. (۳۷) زین العابدین اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحت نامه، تهران ۱۳۱۵. (۳۸) زین العابدین اسکندر شیروانی، حدائق السیاحه، تهران ۱۳۴۸ ش. (۳۹) زین العابدین اسکندر شیروانی، ریاض السیاحه، چاپ اصغر حامد ربانی، تهران (۱۳۳۹ ش). (۴۰) ابراهیم بن اسدالله صدیق الممالک، منتخب التواریخ، تهران ۱۳۶۶ ش. (۴۱) ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران ۱۳۵۶ ش. (۴۲) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ۱۳۶۸. (۴۳) احمدبن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، تهران ۱۳۴۳ ش. (۴۴) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبایی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش. (۴۵) قدامه بن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۴۶) زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، ویسبادن ۱۹۶۷. (۴۷) مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ش. (۴۸) ابوالحسن بن محمد امین گلستانه، مجمل التواریخ، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش. (۴۹) جیمز فردریک مابرلی، عملیات در ایران: جنگ جهانی اول ۱۹۱۹ـ ۱۹۱۴، ترجمه کاوه بیات، تهران ۱۳۶۹ ش. (۵۰) محمد خلیل بن داود مرعشی صفوی، مجمع التواریخ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۵۱) مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۶۶، نتایج تفصیلی استان لرستان، تهران ۱۳۶۹ ش. (۵۲) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهرماه ۱۳۶۵، فرهنگ آبادیهای کشور: شهرستان بروجرد، تهران ۱۳۶۷ ش الف. (۵۳) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهرماه ۱۳۶۵: نتایج تفصیلی شهرستان بروجرد، تهران ۱۳۶۷ ش ب. (۵۴) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۷۵: نتایج تفصیلی استان لرستان، تهران ۱۳۷۶ ش. (۵۵) مرکز آمار ایران، نتایج آمارگیری جاری جمعیت، شهریور ۱۳۷۰. (۵۶) نصرت الله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران ۱۳۴۹ ش. (۵۷) محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۵۸) جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش. (۵۹) احمدبن حسین منشی قمی، خلاصه التواریخ، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش. (۶۰) محمدصادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، با مقدمه سعید نفیسی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۶۱) غلامرضا مولانا بروجردی، تاریخ بروجرد، تهران (بی تا). (۶۲) مریم میراحمدی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی، تهران ۱۳۷۱ ش. (۶۳) محمدبن خاوندشاه میرخواند، تاریخ روضه الصفا، تهران ۱۳۳۸ـ۱۳۳۹ ش. (۶۴) ولادیمیر فدروویچ مینورسکی، «(درباره) ویس و رامین»، ترجمه مصطفی مقربی، فرهنگ ایران زمین، ج۴ (۱۳۳۵ ش). (۶۵) ناصرالدین قاجار، شاه ایران، سفرنامه عراق عجم: (بلاد مرکزی ایران)، تهران ۱۳۶۲ ش. (۶۶) عبدالغفاربن علی محمد نجم الدوله، سفرنامه خوزستان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۱ ش. (۶۷) نظام الدین شامی، ظفرنامه، چاپ پناهی سمنانی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۶۸) مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، چاپ محمدعلی صوتی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۶۹) مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۶۳ ش. (۷۰) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵. ۲۲ - پانویس
۲۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ج۱، ص۱۰۶۶، برگرفته از مقاله «بروجرد». |